بعد از ماجرای ناپدید شدن مجسمه های اسب میدان امام، ناگهان نام ساری در مدت بسیار کوتاهی تیتر رسانه های داخلی و خارجی شد و به همین بهانه حرف و حدیثهای بسیاری پیرامون مرکز مازندران مطرح شد.آنچه را که در زیر می اید نگاهی متفاوت به شهر ساری و شهرداری آن است که در قالب شعر طنز می باشد.
خوشا ساری و وضع بی مثالش
که توپ توپه این چند ساله حالش
وفور نعمته هزار ماشاالله
مهم نیست چی شد اسبها، بی خیالش!
همین آسفالت زیبای خیابون
همه کیف می کنن می برن حالش
تموم کوچه ها مانند آینه
فدای تجن و آب زلالش
تواین روزها کمربندی نرفتی؟
دل انگیزتر شده شکل کانالش
میگن فوق مدرنه پل کابلی
چه نیکو اومده فرخنده فالش
برو با خانواده پارک راهبند
همه خوشحال و خندان با عیالش
تمیز و بی نظیره طرح دریا
بدو بعد از شنا بزن بَلالش
رفیقند و شفیق اعضای شورا
قشنگ و متنوع قیل و قالش
عزیز و نازنینه آقا شهردار
کیه که خط میده به انفصالش؟
خدایا این "امیرکبیر" ما رو
عطا کن عمر نوح نهصد سالش
علیرضا سعیدی کیاسری